کد مطلب:315253 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

من حضرت عباس هستم
السلام علیك یا اباعبدالله

جانم به فدای حسین بن علی علیهماالسلام و یاران باوفایش، به ویژه حضرت اباالفضل العباس باب الحوائج علیه السلام.

این حقیر سید جعفر بهشتی فرزند سید محمد علی متولد 1338 در شهرستان خوانسار كه خداوند متعال توفیق نوكری و خدمتگزاری را در هیئت



[ صفحه 500]



محترم حجة بن الحسن العسكری علیهماالسلام شهرستان خوانسار به این حقیر عطا فرموده و خدای بزرگ را شكرگزارم از این نعمت بزرگ همیشه و در همه حال از دوران نوجوانی تاكنون از در خانه اهل بیت خیرات و بركات زیادی نصیبم شده است و در سخت ترین شرایط با توسل به ائمه و استمداد از اهل بیت علیهم السلام به نتیجه مطلوبی رسیده ام.

خدایا! تو را به همه خوبانت و به حق فاطمه الزهرا علیهاالسلام این نوكری را تا زنده ام از من نگیر!

لازم می دانم یكی از معجزات و كرامات باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام را كه برای این بنده كوچك روی داده است، بنابر درخواست حجت الاسلام سید محمد ابن الرضا كه به صورت شفاهی برای ایشان گفته بودم و از من خواستند به صورت مكتوب ارائه كنم:

در سال 1373 دچار بیماری سختی از ناحیه شكم و لوزالمعده شدم. بنابر نیاز و با پیگیری زیاد برای رفع درمان به وزیر سابق بهداشت و درمان جناب آقای دكتر ملك زاده مراجعه و تحت درمان قرار گرفتم، مدتی گذشت بنابر تشخیص اطبایی محترم و ایشان - كه زحمات زیادی را متحمل شدند - تحت عمل جراحی قرار گرفتم؛ ولی بیماری رو به افزایش بود و نظر پزشكان بر لاعلاجی بود كه كتبا هم اعلام كردند، چاره ای جز اعزام به خارج نبود.

من در منزل بستری بودم و تحت درمان با توجه به این كه می دانستم بیماری رو به افزایش بوده و فاقد درمان، عمر خود را سپری می كردم.

نزدیك محرم بود، در ذهنم آمد كه دكتر اصلی من كیست؟ یا ابوالفضل! همه بیماران را شفا بده.

توسل به باب الحوائج علیه السلام پیدا كردم، هیچ امیدی به زندگی نداشتم و فقط او را طلب می كردم می گفتم: آقا مزد نوكری در خانه ات را به من بده؟



[ صفحه 501]



تمام كارهایم توسط تیم پزشكی برای اعزام به خارج مهیا بود و چند روزی بیشتر نمانده بود، در بستر بیماری به قدری حالم بد بود كه انگار نزدیك رفتنم بود و همه چیز را باور داشتم. از برادر عزیزم - كه خداوند او را سلامت بدارد - حاج صادق آهنگران خواستم كه برای من دعا كند و روضه آقام عباس علیه السلام را بخواند. آنچه برایم مسلم بود، لطف و عطای این خانواده بود كه شفای خود را از آنها طلب می كردم.

در ظهر یكی از روزها كه در بدترین شرایط در بستر بیماری بودم و نمی توانستم حرفی بزنم با آن كه دورم شلوغ بود به خواب رفتم؟

چند دقیقه ای نگذشته بود كه صدای گریه و ناله بیدارم كرد و متوجه شدم كه همسرم می گوید: شفا گرفتی.

آن صحنه ای كه دیدم قابل نوشتن و توصیف نیست، همه نماز شكر به جا می آوردند و با هم صحبت می كردند اما اصل ماجرا این گونه است.

پسرعمویی به نام سید مرتضی دارم كه در همان ساعت و روز در بندرعباس در هوای گرم آنجا مشغول كار بود، به دلیل گرما، یا موارد دیگر بیهوش می شود و او را به منزل می برند. در عالم خواب می بیند جوان رشیدی با قد و قامت بلند، بسیار رشید از روبه رو و پدر خانمش - كه تازه فوت كرده بود و از افراد بسیار مؤمن، خوب و سیدی بزرگوار به نام سید محمد بود - به دنبال آن آقا نزدیك می شوند.

سید مرتضی می گوید: آقا! شما كه دست در بدن ندارید، شما كه هستید؟ و اینجا چه می كنید؟

می گویند - نقل و قول سید -: من حضرت عباس هستم.

می گوید: آقا! جانم به فدایت، بیمارم، شفایم بده.

جواب می گویند: تو خوب شده ای.

می گویند: سید مرتضی! به فلانی هم سلام مرا برسان و بگو: ناراحت نباش!



[ صفحه 502]



این قدر ما را به فاطمه علیهاالسلام قسم نده، تو هم سالمی و خوب شده ای، فقط بگو بیشتر به ما سر بزند.

می گوید: آقا! شما كه در كربلا هستید و رفت و آمد غیرممكن، چگونه سر بزند؟

می گویند: سید! بگو اگر می خواهد ما را زیارت كند، شب های چهارشنبه به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام و...

سید مرتضی بیدار می شود و همان لحظه تلفنی خواب خود را نقل می كند. به محض دریافت خبر، همه چیز از یادم رفت، درد كم شد، چهره ام تغییر كرد. بعد از سه ماه بستری، روز به روز حالم بهتر می شد، با توجه به هماهنگی انجام شده با گروه پزشكی متخصص - جناب دكتر ملك زاده، دكتر ماندگار، دكتر پورمند و دكتر مخلصی - عازم كشور انگلستان شدم و تحت درمان قرار گرفتم. آنچه برای پزشكان خارجی با مدرك و دلیل بیان شده و درمانی كه شده بود، برای آنها قطعی نبود و از بیماری و غیره هم خبری نبود و برای همه ی آنها حیرت آور و تعجب برانگیز بود.

جانم به فدایت یا باب الحوائج! یا قمر بنی هاشم!

بعد از آن، شب های چهارشنبه به حرم می روم و افتخار نوكری و كفش جفت كنی هیئت را هم دارم و بعد از ده سال هیچ گونه آثاری از بیماری قلبی در خود احساس نكرده ام و به راستی یكی از معجزات این خاندان و لطف و كرم آنها بود كه پاداش و دستمزد نوكران خود را چه به جا و چه زیبا پرداخت می كنند.

خدایا! ما را از عزاداران واقعی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش به ویژه حضرت عباس باب الحوائج علیه السلام قرار بده و افتخار نوكری به در خانه اش را تا زنده ایم از ما نگیر!

با تقدیم احترام به پیشگاه آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

سید جعفر بهشتی



[ صفحه 503]



بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا باب الحوائج قمر بنی هاشم و رحمة الله و بركاته.

حضور باهر النور استاد معظم حضرت حجت الاسلام حاج آقا ربانی خلخالی دام عزه.

سلام علیكم

ضمن آرزوی موفقیت روزافزون برای آن جناب، كرامت هایی از حضرت علمدار كربلا، سقای لب تشنگان نینوا را برای تقویت اعتقاد و ایمان خودم و خوانندگان گرامی عرضه می دارم: